کتاب فلسفه تاریخ یا جستجو در مبانی علم تاریخ اثر دکتر حسن مبینی نشر آماره - اولجو
علم تاریخ از جمله دانشهای کهن بشری است و از آنجا شکل گرفته که هر کسی در زندگی خود به گذشتۀ فردی و جمعی خود نگریسته است تا از آن اطلاعاتی کسب کند. آدمیان خواه از سر کنجکاوی و خواه از سر عبرت و یا حتی تفنّن، وقتی به گذشتۀ خود و یا هر فرد و جامعهای مینگرند، اطلاعاتی به دست میآورند. علم تاریخ فارغ از انگیزهها شکل میگیرد؛ بنابراین دانشی است که به زندگی آدمی در واحد زمانی گذشته میپردازد. تاریخ به عنوان یک علم میتواند دوباره بررسی شود که آیا این دانش، دانش مفیدی است و میتواند در مقولۀ علم بگنجد یا خیر؟ اگر بتوانیم آن را به عنوان یک علم تلقی کنیم آیا علم تجربی (Science) است یا خیر؟ به عبارتی دیگر، روش آگاهی دادن آن تجربی است یا غیرتجربی؟ آیا قاعدهپذیر است؟ در این صورت این بررسی به عنوان فلسفۀ علم تاریخ محسوب میشود و از سنخ معرفت درجۀ دوم است و به اصطلاح، نوعی فلسفۀ مضاف به شمار میآید. اما نگاه دیگر به تاریخ این است که تاریخ همچون رودخانه و یا موجود زندهای است که سیّال و در حال حرکت است و مبدأ و مقصدی دارد و دارای سیری است که حاکم بر اندیشه و اعمال انسان است. این دیدگاه در فلسفۀ نظری تاریخ میگنجد و مارکس و انگلس و پیش از آن دو هگل، طلایهداران این طرز تلقی از تاریخند.
- تاریخ بروزرسانی 1402/3/23